قصه‌ها

ﭘﺮﺗﺮه زن ﺑﯽﭼﺸﻢ (ﻗﺼﻪ-ﺧﺮده)

رﺳﻢِ ﻣﺮداﻧﻪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ رﺳﻢ زﻧﺎﻧﻪﮔﯽات ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎت. ﮐﺎش ﻧﻘﺎش ﺑﻮدم. روی ﺑﻮم، ﻣﺪادی ﺑﺮ ﭘﯽرﻧﮓ –و ﺗﻤﻨﺎی ﺧطِ ﻧﯿﻤﻪﺟﺎن ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺪن. ﺑﻌﯿﺪ ﻣﯽداﻧﺴﺖ ﻧﻘﺎش ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ رﻧﮓ ﺳﺒﺰی ﮐﻪ...

ســ شــ کــ (قصه-خرده)

قصه-خرده: ســ شــ کــ   دو پا داشت، قرض هم گرفت و خودش را به هشتی رساند. دست‌ها را سفت به پهلوهاش گرفته بود و با هر قدمی که...

ﭘﺮﺗﺮه زن ﺑﯽﭼﺸﻢ (ﻗﺼﻪ-ﺧﺮده)

رﺳﻢِ ﻣﺮداﻧﻪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ رﺳﻢ زﻧﺎﻧﻪﮔﯽات ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎت. ﮐﺎش ﻧﻘﺎش ﺑﻮدم. روی ﺑﻮم، ﻣﺪادی ﺑﺮ ﭘﯽرﻧﮓ –و ﺗﻤﻨﺎی ﺧطِ ﻧﯿﻤﻪﺟﺎن ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺪن. ﺑﻌﯿﺪ ﻣﯽداﻧﺴﺖ ﻧﻘﺎش ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ رﻧﮓ ﺳﺒﺰی ﮐﻪ ﭼﺸﻢﻫﺎی زن. ﯾﮏﻣﺎهِ ﮐﺎﻣﻞ، ﻃﺮح یک ماه ِ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯽزد و

ادامه مطلب

ســ شــ کــ (قصه-خرده)

قصه-خرده: ســ شــ کــ   دو پا داشت، قرض هم گرفت و خودش را به هشتی رساند. دست‌ها را سفت به پهلوهاش گرفته بود و با هر قدمی که بر می‌داشت، سفت‌تر؛ سد بسته بود که امعاء و احشاء و

ادامه مطلب

ﭘﺮﺗﺮه زن ﺑﯽﭼﺸﻢ (ﻗﺼﻪ-ﺧﺮده)

رﺳﻢِ ﻣﺮداﻧﻪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ رﺳﻢ زﻧﺎﻧﻪﮔﯽات ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎت. ﮐﺎش ﻧﻘﺎش ﺑﻮدم. روی ﺑﻮم، ﻣﺪادی ﺑﺮ ﭘﯽرﻧﮓ –و ﺗﻤﻨﺎی ﺧطِ ﻧﯿﻤﻪﺟﺎن ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺪن. ﺑﻌﯿﺪ ﻣﯽداﻧﺴﺖ ﻧﻘﺎش ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ رﻧﮓ ﺳﺒﺰی ﮐﻪ ﭼﺸﻢﻫﺎی زن. ﯾﮏﻣﺎهِ ﮐﺎﻣﻞ، ﻃﺮح یک ماه ِ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯽزد و

ادامه مطلب

ســ شــ کــ (قصه-خرده)

قصه-خرده: ســ شــ کــ   دو پا داشت، قرض هم گرفت و خودش را به هشتی رساند. دست‌ها را سفت به پهلوهاش گرفته بود و با هر قدمی که بر می‌داشت، سفت‌تر؛ سد بسته بود که امعاء و احشاء و

ادامه مطلب
اسکرول به بالا